خوزیان؛
دکتر نجمالدین گیلانی:خوزیان (ایلامیان) در سازمان اداري هخامنشيان نقش فعال و موثري داشتند. با توجه به امتياز استفاده پيوسته از زبان، کاتبان، مديران و سربازان ايلام، اين سرزمين و ايلاميان نقش مهمي در سازماندهی مجدد شاهنشاه هخامنشي به دست داريوش بزرگ داشتند. ساختار اداري هخامنشیان را تقريبا 4500 لوحه منتشر شده به خط ايلامي در تخت جمشيد، مرکز تشريفاتي و اداري هخامنشيان، آشکار ميسازد. اینکه متون باروی تختجمشید، بهجاي فارسي باستان به ايلامي نگاشته شدهاند، گواه مهمي از اهميت ميراث فرهنگي، زباني و خطي ايلاميان در دوران هخامنشيان است. چنانکه مهر رئيس تشريفات داريوش نيز به خط ايلامي بوده است (ماريکخ، 1383: 47؛ پاتس، 1385: 496).
گذشته از اين، طبق آمار تقريبا 10 درصد از حدود دويست نام بهکار رفته در متون باروي تختجمشيد، احتمالا ريشه ايلامي دارند؛ همچنين از ساتراپي خوزستان بيش از هر ساتراپي ديگري در متون تخت جمشيد، نام برده شده که خود گواه ديگري بر اهميت خوزيان در دوره هخامنشيان است (پاتس، 1385: 497). علاوه بر این، جایگاه سرزمین خوزستان در کتیبههای شاهان هخامنشی نشاندهنده اهمیت آنان است. در کتیبه بیستون نام خوزستان، بهرغم سه شورشی که علیه داریوش در آنجا انجام شد، پس از پارس، در ردیف دوم قرار دارد (Kent, 1953: 117). در دیگر کتيبههاي باقي مانده از داريوش در نقش رستم، تختجمشيد و شوش نیز، خوزستان در جايگاه سوم پس از پارس و ماد قرار گرفتهاند که خود بيانگر اهميت اين ايالت در دوران هخامنشيان است (لوكوك، 1382: 262؛ شارپ، 1384: 83- 85)
سهم چشمگير صنعتگران و معماران ايلامي در ساختن ستونهاي کاخ شوش و تهه مواد خام براي ساخت اين بنا را نيز نبايد فراموش کرد (گيرشمن، 1349: 184). حتي بنا به گفته نيلاندر براي ساختن کاخ آپاداناي داريوش در شوش از معماري ايلامي الهام گرفته شده است و چه بسا معماران ايلامي طراح آن بودهاند و بخش اصلي کاخ به سبک ايلامي ساخته شده است (Nylander, 1974: 319). در واقع ميتوان تصور کرد که نفوذ ايلاميان در ايرانيان به اندازهاي زياد بوده است که شايد بتوان آن را با نفوذ ايرانيان در ترکان نورسيده و مهاجم در قرنهاي بعد همانند دانست (فراي، 1368: 99).
اين ديار چنانکه ذکر شد، به دليل وجود رودهاي پر آبي مانند: کارون، کرخه و دز و زمين حاصلخيز و منابع زيرزميني مانند نفت، به سرزمين زرخيز مشهور است. از اينرو در زمان هخامنشيان و همچنين ديگر دورههاي تاريخي ايران، به لحاظ اقتصادي از جايگاه بالايي برخوردار بوده است. در زمان هخامنشيان، مركز ثقل اقتصادي را ساتراپنشينهاي غربي با تمدنهاي بسيار قديمي شهري با لايهبندي اجتماعي تشكيل ميدادند. در رأس اين ساتراپها خوزستان قرار داشت كه از پيشرفتهترين و پردرآمدترين بخشهاي دولت بود (همان: 223). چنانكه گندم در زمان هخامنشيان، بيشتر در این منطقه توليد ميشد كه حاصلخيزي آن بسيار مشهود بود، بهطوريكه ميزان برداشت گندم در خوزستان، چندين برابر بذر بود (ماريكخ، 1383: 320). جلگه خوزستان در دوران کهن دارای آب و هوای معتدل و اقلیمی مناسب و دارای شرایط مطلوب برای کشت و زرع بوده است و همه نوشتهها و آثار تاریخی متعلق به آن سامان از حاصلخیزی شوش میگویند (خدادادیان، 1378: 154).
جایگاه بالای خوزستان در اقتصاد هخامنشی از آنجا بیشتر آشکار میشود که بنا بر گفته هرودوت، این منطقه مجموعا سیصد تالان به خزانه شاه ایران میپرداختند (هرودوت، کتاب سوم، 1363: 89). علاوه بر این در زمان هخامنشیان، پیشکش کردن تحفه، رسمی جاری و عمومی بود که هر قومی بهترین محصول یا اشیاء تزئینی- هنری را تقدیم شاه بزرگ میکرد. شاید اولین وظیفه یکی از ساختمانهای پرسپولیس که به نام خزانهداری یا گنجینه شاه موسوم بوده است نیز گردآوری و نگهداری هدایای گرانقیمت بوده است که برای داریوش ارسال میشد. در میان هدایایی که برای داریوش ارسال میشد، هدیه شوشیها (درخت انگور طلایی) بود که نشان از ثروت بالای آنها دارد که به داریوش پیشکش میشد (بریان، 1386: 1/ 827).
خوزیان در عهد باستان با سدسازي نيز آشنا بودند؛ بهطوريكه به كمك كانال و سد زمينهاي كشاورزي را آبياري ميكردند. عمل سدسازي در زمان هخامنشيان نيز رشدی قابلتوجه داشته است (ماریکخ، 1383: 312). به نظر میرسد هخامنشیان که در بسیاری از امور بهويژه معماری تحتتاثیر اقوام تابع خود بودند، عمل سدسازی را از ایلامیان به اقتباس گرفتند، بنابراین میتوان ادعا کرد که خوزستان از زمانهای بسیار قدیم، یکی از ارکان مهم اقتصادی جهان باستان بهشمار میرفته و شوش بهعنوان مرکز بزرگ اقتصادی و تجاری در کنار بابل در بینالنهرین و ممفیس در مصر رقابت داشته است. شوش دارای کلیه شرایط لازم برای پیشرفت اقتصادی و فرهنگی و بازرگانی بوده است و به سخن دیگر خوزستان عاملی مهم در پیشرفت حیات اقتصادی ایران در طول تاریخ بوده است (گیلانی، 1395: 87). داریوش به اهمیت و عظمت این شهر افزود و استان خوزستان را آنگونه که شایسته آن سامان بوده، بهعنوان کانونی جهانی در عرصه تاریخ قرار داد و روابط مستقیم دریایی بین سرزمینهای بین دریای مغرب با پارس و خوزستان و سایر مناطق ایران برقرار کرد. داریوش در آغاز فرمانروایی خود نه تنها به خطه خوزستان و بهویژه شهر شوش بسیار وابسته بود، بلکه همت خویش را صرف آن کرد که این منطقه را به درجهای افزونتر و بالاتر از عظمت عهد ایلامیاش برگرداند (خدادادیان، 1378: 150).
منابع
استولپر، ماتيو ولفانگ، (1389): تاريخ ايلام، ترجمه: شهرام جليليان، تهران: انتشارات توس.
آميه، پير، (1349): تاريخ عيلام، ترجمه شيرين بياني، انتشارات تهران: دانشگاه تهران.
بريان، پيير، (1386): امپراتوري هخامنشيان، (از کوروش تا اسکندر)، ترجمه مهدي سمسار، تهران: انتشارات زرياب.
بنونيست، (1337): تمدن ايراني (سلسله مقالاتي از دانشمندان و مستشرقين مختلف)، ترجمه عيسي بهنام، تهران.
پاتس، دنيل تي، (1385): باستانشناسي ايلام، ترجمه زهرا باستي، تهران: انتشارات سمت.
خدادادیان، اردشیر، (1378): «خوزستان در عهد باستان»، مجله شناخت، پاییز و زمستان1378، شماره 26، صص 163- 149.
دياکونوف، ا. م.، (1345): تاريخ ماد، ترجمه کريم کشاورز، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
شارپ، نورمن، (1384): فرمانهاي شاهنشاهان هخامنشي، دانشگاه شيراز.
فراي، ريچارد، (1368): ميراث باستاني ايران، ترجمه مسعود رجبنيا، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
گرشويچ، ايليا، (1387): تاريخ ايران(دوره ماد)، از مجموعه ايران کمبريج، ترجمه بهرام شاگوني، تهران: انتشارات جامي.
گیلانی، نجمالدین، (1394)، «تحلیل نقش نخبگان خوزستان در توسعه فرهنگ و تمدن ایران و اسلام از سده ششم تا دهم میلادی»، رساله دکترا، دانشکده ادبیات اصفهان، گروه تاریخ.
گيرشمن، رومان، (1349): ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
لوكوك، پيير، (1382): كتيبههاي هخامنشي، ترجمه نازيلا خلخالي، تهران: انتشارات الوان.
ماريکخ، هايد، (1383): از زبان داريوش، ترجمه پرويز رجبي، تهران: نشر کارنگ.
مجيدزاده، يوسف، (1370): تاريخ و تمدن ايلام، تهران: مرکز نشر دانشگاه.
هرودوت، (1363): تاریخ هرودوت، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.