درحالیکه نفسهای تولید و صنعت در استان به شماره افتاده و معضل اشتغال همچون خورهای به جان و زندگی مردم افتاده اما آنچه در این میان با برجستگی خاصی خودنمایی میکند منافع روابط سیاسی در تعیین سلبریتیهای مدیریتی خوزستان است.
آمارهای رسمی میگویند: حال صنعت استان خوب است اما بر اساس آمار غیررسمی بیش از نیمی از واحدهای صنعتی استان یا تعطیل است و یا، با ظرفیت پایینی در حال فعالیت هستند؛ ضمن اینکه خوزستان از واگذاری صنایع بزرگ و مادر به مدیریتهای غیرتخصصی و صرفاً سرمایهداری بخش خصوصی تجربه خوبی ندارد و خروجی واگذاریهای غیراصولی برخلاف مقررات اصل 44 قانون اساسی اکنون در حال نمایان شدن بهصورت تجمعات و نارضایتیهای کارگری در استان است.
مطالبه کارگری ظرف چند هفته گذشته در استان نشان داد «کارگر» پس از چند سال فعالیت باتجربهتر از گذشته به دنبال چرخیدن چرخ صنعت و استمرار تولید است اما مدیران ارشد استان اصرار به حل مشکلات تنها از طریق تزریق پول و پرداخت حقوق معوق کارگران هستند درنتیجه میتوان استنباط کرد که خروجی مطالبات کارگری به دنبال ثبات است و تصمیمات مدیریتی استان فقط و فقط مشکلات کارگری را پایدارتر میکند.
خوزستان به لحاظ وضعیت اشتغال و حاشیهنشینی در رتبههای بالای کشور جا خوش کرده است اما نتیجه آن تعارض معیشت مردم استان با استانداردهای ملی است بااینوجود مدیران استان بهجای برنامهریزی اصولی جهت برونرفت از این وضعیت یا اصرار بر حفظ وضعیت موجود دارند یا درگیر زدو بندهای سیاسی در تفویض مسئولیتها به بخشهای حساس در صنعت و بانکها هستند.
مردم از فشارهای اقتصادی و گرانی تدریجی بازار رنج میبرند، وعدههای دولت در حوزه اشتغال محقق نشده و فعالیت واحدهای صنعتی در سراشیبی قرارگرفته است، اما در این وانفسا مدیران ارشد استان سیاسیتر شده و قاعده بازی را باهدف تضمین کرسیهای دور بعد مجلس برای نمایندگان تغییر دادهاند تا انتخاب سلبریتیهای مدیریتی جدید بهجای اینکه به بهبود وضعیت مردم و استان منجر شود در جهت تثبیت جایگاه مدیران سیاسی و نمایندگان مجلس، در پشت درهای بسته سیاسی توزیع شود.
از مصادیق این تصمیمات بخش صنعت استان است که مدیریت آن توسط افرادی غیرمتخصص و غیر مطلع به حوزه خود دستبهدست میشود؛ مدیرانی که با شلاق سیاست معیشت، اقتصاد و اخیراً امنیت استان را آزار دادهاند و اتاق فکر این تصمیمات بهوسیله افرادی هدایت میشود که خود نیز محصول انتصابات سیاسی هستند، درحالیکه جزئیترین مشکلات اقتصادی استان در بروکراسی دستگاههای اجرایی معطل شده است اما تصمیمات سیاسی بهجای اقتصادی بهجای نشان دادن کلید حل مشکلات قفل بزرگی بر دربسته اقتصاد استان زده است.
قطعاً استفاده از ظرفیت علمی و تخصصی افراد در حوزههای مدیریتی یکی از اصول ابتدایی در تئوریهای توسعه است اما به نظر میرسد عمق محرومیت خوزستان در حدی است که حتی در انتصابات موفق نشده است خود را بهروز کند و مقوله گردش نخبگان در حکومت مردمسالاری و انتصاب بر اساس شایستهسالاری یک شوخی بزرگ رسانهای است و آنچه در تفویض مسئولیتها حرف آخر را میزند تعهدات طیفی است و زمانی که سیاستمدار بودن مدیری بر تخصص و تجربه وی مقدم شود یک پیام واضح دارد وآن این است راه میانبر برای رسیدن به مناصب بازی سیاسی است.